روزمرگی98

ساخت وبلاگ

ممنونم دختر بهمنی.معلوم الحال و مریم:) مرسی ک هستین...

ممنونم واسه کامنت هاتون!

+باید بگم ک امتحانم افتضاااااح بود...فکر کن ی درسو بد بخونی..حس درست نیاد..مزخرف ترین سوالا هم بهت بدن:((( یعنی تا چند روز حالم خراب بود..تا حدی ک کلی بعد امتحان گریه کردم!

+ولی خوب ظاهرا اوضاع همه خراب بوده..یکم تغییراتی ایجاد کردن...و اینکه جز کمترین نمرهام بود:( باز خداروشکر ک پاس شد..به پاس شدنشم شک داشتم:| اون پسر خرخونه 2 نمره ازم بیشتر شد...2 نمرهههههههه!:/

فک کن نشد بخونی...سرما داشتی حسش نبود..استرس داشتی...سوالا هم بدترین شکل ممکن باشه:/  و سر جلسه هم تمام شک دارات غلط در بیاد...حتی چیزایی ک بلدی هم غلط بزی بد بیاری بود؛(((

بگذریم :/

+ی عکس دیدم از همگروهی مغروره..عکس بخاطر پایان بخش بود..و مغروره تو عکسم کنار فرناز وایساده بود:/ دخترم نیشش باز...ایش:/

+بعد 2 ماه و  2هفته رفتم ک ابرو بگیرم..از اون حالت دخترای مجرد دهه 60تی در بیام...وسط راه بودم ارایشگر زنگ زد گفت میتونی نیای..گفت برق رفته..خلاصه گفتم من توراهم..رفتم و با چراغ قوه ابرومو گرفت:||||| خلاصه اخرای کار بود ک برق اومد...یعنی قشنگ ته شانس بودم://///

+اون پسره ک پزشکیش تموم شده یادتونه؟قبلا راجبش گفته بودم...ی گرافی واسش فرستادم...بلد نبود بخونه...یعنی اولش کلی شرح حال گرفت..بعدش بهم میگه تشخیص تو چیه!اخرشم پیچوند...واااای خداایااااا میشه من بی سواد نشم؟:((( خواهش میکنم

این پسره خدای ادعا هم هستتتتت...یعنی همش میگه چرا این همه دارن پزشکی میگیرن..همه بی سواد میشن..کار نیس واسشون:///:|||

دیشب تاحالادلم  نمیومد مسخرش کنم...همش میگفتم منم این راهو در پیش دارم:(((

حالا همون عکسو واسه ی لیسانس رادلوژی فرستادم(اقای ح) تو 3 دقیقه مشکلشو گفت:(((

الان میخوام ببینم کدومشون درست گفتن..ولی اقای ح درست گفته ...مشخص بود ک با اعتماد ب نفس و کامل گفت

واااای ..خدایا بی سواد نشمممم:(

پله پله تا خوشبختی...
ما را در سایت پله پله تا خوشبختی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0ta-khoshbakhti6 بازدید : 104 تاريخ : چهارشنبه 10 آذر 1395 ساعت: 13:55